...
در وصل هم ز عشق تو اى گل در آتشم
عاشق نميشوى كه ببينى چه ميكشم
با عقل آب عشق به يك جو نميرود
بيچاره من كه ساخته از آب و آتشم...
پ.ن: با سریال شهریار خیلی حال میکنم... غزلهاش واقعاْ آدم رو سِحر میکنه...
پ.ن: عزاداری شماتيک، آری يا خير؟! مساله اين است!
پ.ن: یه کتاب جدید AC بهم داده، روزها خودش رو میخونم، شبها هم خوابش رو میبینم!
khoobi?
مرسي از اين كه اومدي حضورت خيلي دگرم كننده بود. و ممنون از كتابت احتمالاً شبها خوابش را خواهم ديد.
به سختگير: با تو نبودم که! با انوشه بودم!
شاد باشی به حقيقت تا ابد.
خيلی وقته نيستی مثل خودم البته.
چرا کامنتم اينجا نيست؟ AC چيه؟ برق متناوب؟
منم وقتی می نوشتمش به یاد تو بودم
برعکس من اصلا از این سریال خوشم نمی یاد ... شدیدا صدا سیمایی ساخته شده ... سکانس های کش دار ... بازی های مصنوعی ... میزانسن های ساده ... این شهریار مفنگی معتادم فیلم ساختن داره اووووخی دلم خنک شد یه کم فحش رکیک دادم
آزادي=برابري
به دانيال: هرکس نظر خودش رو داره! :|